سلااام شاعر تصنیف های جامه دَران

ساخت وبلاگ

 

سلااام! فصل تبسم!
سلام شاخه ی بید!
سلااام! غنچه ى شب بو..
سلام ياس سپيد...
سلااام ميوه ى احساس ابر و مِهرِ زمين
سلااام اى همه ى ساكنين شهر اميد

ميان سردترين روزهاى دلهره پوش
جهانمان كه به ويروس ترس، آلوده ست
كنار اخمِ همين آسفالت هاى سياه
صداى سبز و ظريف حيات، مشهود است

جوانه ها، همه طبق روال مى شكفند
تبر، حريف تبِ رويشى جديد، نبود
بهار، ذكرِ زمين است؛ كم كه مى آرد
دواى بيم، به جز آيه ى اميد، نبود

هزار سال اگر بگذرد، دلم قرص است
كه انتهاى شبى نيست جز تبسم صبح
اگر كه ثانيه ها قد نداد، باكى نيست
دلم خوش است به شوق نگاه مردم صبح

براى درك شكوهِ شكفتن از دل سنگ
هزار معجزه را دانه دانه مى شمرم
نسيم، عامل تكثير حسِّ قاصدك است
زمامِ حالِ دلم را به باد مى سپرم

دوباره در دل ارديبهشت مى رقصيم
من و تو سبزترين جلوه هاى اعجازيم
شبى ميان همين آب و خاك روييديم
به رسم باغ، به اسفندها نمى بازيم

بهار آمد و محبوب شب دلش وا شد
دل تو از گل محبوب شب كه كمتر نيست!
تمام پنجره ها را به زندگى بگشا
براى مرگ، به غير از هراس، بستر نيست!

سلام شورِ شكفتن. سلام خاكِ صبور
سلام چله نشينانِ دردهاى نمور
سلام شاعر تصنيف هاى جامه دَران
سلام لحظه ی پيوستن جوانه و نور...

آوا سكوت.......
ما را در سایت آوا سكوت.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0avaysokout9 بازدید : 97 تاريخ : سه شنبه 27 اسفند 1398 ساعت: 22:18