نوازش مذاب

ساخت وبلاگ

شبم؛ که با نگاه آفتاب، محو می‌شود
طلوع می کنی و هر نقاب محو می‌شود

به روی موج گرم همنشینی ات شناورم
هراس مرگ، مثل یک حباب محو می‌شود

برای درک آبیِ تو دل به نور می‌زنم
دلى كه در نوازشی مذاب محو می‌شود

عصاره ی دلِ منی چنان که کشتزارِ گل
میان قلب شیشه ای گلاب محو می‌شود

اگرچه رو گرفتم از تمام مردم جهان
همين‌كه مى‌رسم به تو، حجاب محو می‌شود

زمين مرا دوباره و دوباره دور می‌زند
زمان پسِ هزار‌توی خواب محو می‌شود

عطش مرا به وهمِ برکه‌ی فریب می‌کِشد
مرا صدا که می‌زنی، سراب محو می‌شود

شراب شعر می شوی، خمار ِذهن می پرد
سؤال‌هاى تلخِ بى‌جواب محو مى‌شود

در آستانه‌ی غزل، صداى گفتگويمان
میان سطرهای یک کتاب محو می‌شود...

آوا سكوت.......
ما را در سایت آوا سكوت.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0avaysokout9 بازدید : 54 تاريخ : دوشنبه 15 دی 1399 ساعت: 20:06