برگی که به پاییز تو دل داد، طلایی ست

ساخت وبلاگ

تا پرچم من عشق و مرام تو خدایی‌ست
تسلیم نگاه تو شدن عینِ رهــــايى‌ست

عشق است که با تلخی هر واژه عسل ساخت
بر ساحتِ هر درد، به نام تو دوایــــى‌ست

ایمان به تو يعنى گذر از پيــــرهنِ سبز
برگى كه به پاييز تو دل داد طلايی‌ست

با هر غزلی نبض تو زد در رگ شعــــــرم
هر واژه ى من هجّىِ نامى دو هجایی‌ست

بگذار در آغــــــــــوش تو یک شب بدرخشم
اين شب پره ى گمشده عمريست هوايی‌ست

دل را که به دریا بزنی، مــــــوج نشینی
دریا پیِ این نیست که اصلِ تو کجایی‌ست!

همصحبتِ امواج، چه كارش به سواحل؟
ما را افقِ دلهره، مقصود نهايـــــى‌ست...

آوا سكوت.......
ما را در سایت آوا سكوت.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0avaysokout9 بازدید : 93 تاريخ : دوشنبه 15 دی 1399 ساعت: 20:06