سرایش، اوج‌ْ پيمايى ست...

ساخت وبلاگ

شبى مى رويد از خاكسترم خورشيد. خواهى ديد.
مرا همرقص باد و شاخه هاى بيد خواهى ديد.

من آن بذرم كه گورم خاستگاه رويشى تازه ست
سرم وقتى به سقف آسمان ساييد، خواهى ديد

شبيه ياس عطرم را هراسِ بست و دارى نيست
سرايش، اوجْ   پيمايى   ست. بى ترديد، خواهى ديد

تو را در كلبه ى دلتنگى ات يك شهر مى بينند
مرا در هر كه از احوال من پرسيد، خواهى ديد

ميان آتش نمروديان گلخانه خواهم ساخت
لباسى بر تنم از سوسن و اُركيد خواهى ديد

شبى جرأت كن و غواص درياى سكوتم شو
صدفهايى پر از ابيات مرواريد خواهى ديد

در آغوش غزلهايى كه سرشارند از بودن
سرى شوريده روى شانه ى اميد خواهى ديد

نميدانم كدام افسانه إحيا مى شود اما...
شبى مى رويد از خاكسترم خورشيد. خواهى ديد...

آوا سكوت.......
ما را در سایت آوا سكوت.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0avaysokout9 بازدید : 82 تاريخ : سه شنبه 18 دی 1397 ساعت: 19:56