ما وارثِ تنهايىِ پروردگاريم

ساخت وبلاگ

صد سال ديگر من كجايم؟ تو كجايى؟
امروز را بگذار با هم بگذرانيم
مى آيد آن روزى كه دور از خستگيها
تنها نگينى بر لباس كهكشانيـــم

آن سوتر از ساعات سر در گم، رهاييم
در حجم دلبازى كه دلتنگى ندارد
رقصنده هاى جاودان آسمانيم
دنياى موزونى كه آهنگى ندارد

شايد هزاران سال بعد از بودنِ ما
اختر شناسى نيمه شب بيخواب باشد
آرام، سقف آسمانهـــا را بكـــاود
مانند ما ديوانه ى مهتاب باشد

شايد تو را سياره ى سرخى بيابد
در شاهرگهاى سپيدِ راه شيرى
ردّ مرا جايى بيابد آن طرف تر
حجمى درخشان روى امواج اثيرى

ديدار ما را اكتشاف خود بداند:
تصوير هاى نادرى در يك سحابى!
نام جديدت مى شود : روياى گلگون
اسم مرا هم مى گذارد: قلب آبى

وقتى كه مى كاود تنِ مرموزِ شب را
شايد بخواهد قصه ى ما را بداند
در برگ برگِ عمر ميليونها ستاره
ويرش بگيرد شعر دنيا را بخواند

فردا شبش يك جفت چشم خيس عاشق
تصوير ما را روى لب تابش ببيند
تا صبح غرقِ راز رنگِ ما بماند
با واژه هاى كهنه شعر نو بچيند...

صدسال ديگر من كجايم؟ تو كجايى؟
امروز را بگذار با هم بگذرانيــــم
ما وارث تنهــــايىِ پروردگاريــــــم
خوب است تا هستيم، پيش هم بمانيم...

آوا سكوت.......
ما را در سایت آوا سكوت.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0avaysokout9 بازدید : 101 تاريخ : سه شنبه 18 دی 1397 ساعت: 19:56