آوا سكوت....

متن مرتبط با «سرگيجه در بارداري» در سایت آوا سكوت.... نوشته شده است

در کشور لب دوخته‌ها

  • من مسخِ پریشانیِ اقبال نماندمدر بند رجَزخوانیِ رمال نماندمزنجیریِ زنگار زمان، باخت جهان راآواره‌ی این هفته و آن سال نماندممؤمن به پرِ زخمىِ خود ماندم و هرگزکافر نشدم؛ در کفِ آمال نماندمیک قطره‌ی عمرم به لبِ خاک، حرام استیک لحظه کمربسته‌ی اِهمال نماندماز تلخیِ هر حادثه‌ای قند سرودمدر کشور لب‌دوخته‌‌ها لال نماندمبا جاریِ گلرنگ دلم غسل مباح استخشكيده سرِ پنجه‌ی غسّال نماندممی‌تاخت به آبادیِ دل، وحشتِ فردادر زیر سُمِ ترس، لگدمال نماندمهنگام رسیدن، به زمین خوردم اگر، شُکر...خوب است که بر شاخه، گَس و کال نماندم! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • من مادرِ سوزان ترين نوزاد شعرم

  • شاید مرا آتشفشانی زاده باشد خورشید شاید در دلم افتاده باشد شاید خدا وقتی که مست شاعری بود آواز جانم را چنین سر داده باشد وقتی مرا می گفت فكرش را نمى كرد طعم غزل اينقدر فوق العاده باشد! مى خواست شع, ...ادامه مطلب

  • نماز صبح، دركِ بوسه هاى گرم خورشيد است...

  • كسى كه شعله ى مهرش به قلبم حكم مى رانَدچرا بايد مرا در آتش خشمش بسوزاند؟چرا وقتى مرا از خاك، عزت داد و بالا بردبه آسانى بخواهد از كنار خود بتاراند؟درون من رسول عشق ورزى را برانگيزدكه بى اعجاز، او را روى خاكِ درد بنشاند؟هراس از آتش دوزخ اگرمبناى دين باشدچگونه نور، ايمان را به دلهامان بتاباند؟بهشتى ن, ...ادامه مطلب

  • زندگى جز شستشو در بركه ى تكرار نيست...

  • صبح شد...اما براى من شبى انگار نيستماه من وقتى تو باشى، تيرگى در كار نيستاطلسى سجاده اش را مى گشايد رو به نور" لاٰ اِلٰهَ غَيرُك " ـَش در قالب گفتار نيستخاك را تا اوج رفتن، خصلتى روييدنى ستاين هنر در انحصار باغ و شاليزار نيستباز هم خورشيد خواب خيس شبنم را پراندصبح هم آنقدرها آرام و بى آزار نيست!شب , ...ادامه مطلب

  • ســــرگيــــــــــجــــــه

  • مثل هر خاطره ى گمشده از وهمِ فراموش شدن مى ترسم ‎آخرين شعله ى آتشكده ام، از شب خاموش شدن مى ترسم ‎باغهاى غزلم وقفِ بيابان شده در وادىِ بى بارانى ‎از كويرى شدن و با گَوَنِ سوخته مفروش شدن مى ترسم ‎طرح لبخند پر ابهام ژوكوندم  پشتِ ديوار بلورينِ لوور ‎از مرمّت گرِ بى حوصله و غصه ى مخدوش شدن مى ترسم ‎مثل غواص شجاعى كه ببرَّد نفسش زيرِ تنِ اقيـــانــوس ‎نه كه از مرگ. كه از تهمت با دلهره همدوش شدن مى ترسم ‎قلب نورانىِ فانوس سپيدم. غرق در خشم سياه دريا... ‎مى درخشم. گرچه از لحظه ى خاموشى و شب پوش شدن مى ترسم ‎گيجِ گيجم... مثل بازيگرِ مستى كه بماند سرِ سِن,سرگيجه,سرگيجه فيلم,سرگيجه و حالت تهوع,سرگيجه گوش مياني,سرگيجه در بارداري,سرگيجه به انگليسي,سرگيجه صبحگاهي,سرگيجه+علت,سرگيجه و تهوع,سرگيجه و سياهي رفتن چشمها ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها